موضوعات مهندسی دفاعی و اقداماتی که در طول هشت سال
دفاع مقدس در حوزه مهندسی رزمی انجام پذیرفته است بسیار زیاد و گسترده است . در دوران
دفاع مقدس مسئولیت پشتیبانی از جبهه های جنگ برعهده دولت بود و دولت جمهوری اسلامی در کنار دیگر قوا و حمایتها وکمک های بی شمار مردمی بود . اگرچه درنیمه دوم جنگ دولت با زمینه سازی بدنبال نوشاندن جام زهر به امام نیکی ها بود ، لکن در بخشهای زیادی اثر بخش بود .
v شکل گیری سازمان های مردمی در حوزه مهندسی رزمی
شکل گیری و انسجام نیروهای مردمی متخصص و صاحب تجربه قبل از شروع
جنگ تحمیلی به اقدامات دانشجویان دانشگاه های مختلف کشور همچون دانشگاه امیر کبیر (پلی تکنیک) که بعد هسته اولیه جهاد سازندگی را تشکیل دادند بازمی گردد. این دانشجویان برای رفع معضلات دوران ستم شاهی همچون فقر زدایی از مناطق محروم و مشکلات حادث شده در بعد از
انقلاب اسلامی ایران همچون اعتصابات کارگری و تولید محصولات صنایع وابسته کمیته هایی برای جذب و ساماندهی در وزارت
خانه ها، سازمان ها و کاخانجات تشکیل دادند. از سوی دیگر حضور جهاد به عنوان یک نهاد انقلابی ومردمی در روستاها و مناطق محروم ارتباط تنگاتنگی را بین تمامی اقشار جامعه بوجود آورد.
بعد از انقلاب در تهران در رابطه با تشکیلات کارگری دو تشکیلات بود، یکی تشکیلات
خانه کارگر و دیگری تشکیلات کانون شورای اسلامی که از بچه های جهاد با دانشجویان واقعی خط امام ( نه آنها که از خط امام فاصله دارند) مثل
شهید ناجیان و دوستان دیگر بودند که با کار
خانه ها ارتباط داشتند که همان کمیته ی کارگری می شد .بعد برای تشکیل شوراها و تشکیل انجمن های اسلامی خود به خود بسیج تشکیل شد. در محور شرق تهران
شهید ناجیان ویکی از برادران آقای جوازیان بودند که در رابطه با بسیج منطقه کار می کردند. بعد هم که جنگ فعال شد
شهید ناجیان به منطقه آمدند بچه ها با
شهید محسن حلابی که از بچه های
شهید جهاد هستند از کوچکترین کارهایی که در کار
خانه ها می کردند از پخش فیلم ،برپایی جلسات فرهنگی ،برپایی برنامه های دسته جمعی و حتی اردوهای خارج از کار
خانه تا کارهای بزرگ ارتباط داشتند. که به مرور وقتی جنگ شروع شد بچه ها به سمت منطقه سوق پیدا کردند.
در بدو کار خود مردم گرو هایی درست می کردند به جنوب یا غرب می رفتند و در آن جا تقسیم می شدند. اصلاً این تقسیمات در خود تهران انجام نمی شد و با توجّه به نیازهای آن جا، ستادهایی تشکیل شده بود که نیروها را سازماندهی می کرد.
مراجعه ی مردم بیشتر در مساجد بود و جهاد هم در مساجد مثل بسیج فعّال بود؛ ما در پایگاه های بسیج نماینده داشتیم، وفعّالیّت می کردیم. مخصوصاً در چهار پایگاه اصلی که بسیج تهران داشت مثل مقداد، مثل ابوذر، مثل ری، شمیرانات. نیرو یا کمک های مردمی آنجا می رفت.و تعداد زیادی پایگاه در سایر مساجد که جمعه ها مردم را به روستاها جهت کار جهادی می بردند .
نیروهای روستایی و شهرستان های کوچک بیشتر برای جهاد ثبت نام می کردند، سپاه بیشتر در مرکز استان ها پایگاه داشت ولی مراکز اصلی در شهرستان های کوچک و روستاها بیشتر جهاد را می شناختند تا سپاه را. در آغاز کار اعزام نیرو با یک ازدحام شدید مراجعه کننده مواجه شد. اوایل نیروها را گلچین می کردند، نیروهای اعزامی را به سپاه می دادند و بقیه هم که تخصصی بودند برای
قرارگاه های چهارگانه ستاد هامی فرستادند.
تا یک مدّت که دشمن مدام پیش روی می کرد سازماندهی نداشت، خطوط دفاعی هم مشخص نبود .این وضعیت حدوداً نزدیک به شش ماه طول کشید تا خطوط پدافندی مشخّص شود از آن جا دیگر نیاز به مهندسی جنگ عملاً پیدا شد که حتماً باید مهندسی سازماندهی شود . جهاد یک واحد آموزش روبروی دانشگاه تهران داشت که الآن دانشکده ی
امام خمینی جهاد کشاورزی شده است. کار اعزام نیرو و پشتیبانی در آن جا کلید خورد و به اصطلاح کم کم سازماندهی شد.
بعد از آن شورای مرکزی جهاد تصمیم گرفت یک تشکیلاتی به عنوان ستاد مرکزی پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد تشکیل دهد. از آن جا دیگر کلید سازماندهی زده شد.
پس از تاسیس ستاد پشتیبانی مهندسی جنگ جهاد و تشکیل امور جهادگران با واحدهایی چون جذب و اعزام نیرو، امور مشمولین و امور دانشجویی سازماندهی اعزام نیروهای مردمی از روستاها تا وزارت
خانه ها در دستور کار قرارگرفت.
جهاد در وزارت
خانه ها و سازمان ها نماینده داشت و در اتّحادیه و اصناف و این ها نماینده وجود داشت. به فرض مثلاً صنف گل گیرسازان، اتّحادیه مکانیک ها، اتّحادیه دوزنده ها در همه ی این ها ما نماینده داشت. یکی از برداران نقل میکند با این که مسئولیّت اعزام نیرو را بعهده داشتم ولی نماینده ی ستاد مرکز در شهرداری با بیست منطقه و سازمان های آن، سازمان صنایع ملّی با ۸۰ کار
خانه ی آن، بنیاد مستضعفان حدوداً ۱۱۰، ۱۲۰ کار
خانه بودم. برای جذب و اعزام که هم نیروهای آن ها، هم امکانات آن ها را جذب کنیم.
غیر از اینها ما سالی دو هزار سرباز سهمیه داشتیم از سپاه می گرفتیم، این ها را آموزش می دادیم، به جای این که آموزش نظامی ببینند، آموزش لودر بولدوزر به آن ها می دادیم چهار آموزشگاه داشتیم که در قم، اصفهان، مشهد و در خود دزفول بودند. ما این ها را به عنوان سرباز به مدّت دو سال می گرفتیم. ولی اصلاً نه آموزش نظامی می رفتند، نه لباس می پوشیدند؛ یعنی در اصل ما سالی دو هزار نفر می گرفتیم و هر دوره چهار هزار سرباز در سطح گردان های خود داشتیم. این ها را تقسیم بندی کرده بودیم هر استانی به تعداد نیازی که داشت می آمدیم او را جذب می کردیم و می آوردیم به جای این که سه ماه آموزش نظامی ببیند، بین ۴۵ روز تا دو ماه آموزش لودر و بولدوزر می دید، عین منطقه را طراحی کرده بودیم، زیر آتش این ها آموزش می دیدند.
بیشترین اعزام ما در تهران اتّفاق افتاد که حدوداً ۵۲ هزار نیرو اعزام کردیم. نیروهای تهران را در قم آموزش می دادیم. بین کوه هایی که در قم بود ما یک درّه را گرفته بودیم و عین منطقه طراحی کرده بودیم. یعنی خیلی واقعی خمپاره می زدند، خط آتش درست می کردند، عین شب
عملیات طراحی می کردند و در آن مکان می آمدند آموزش می دیدند. شما هر نوع تخصصی که بگویید ما در جهاد آموزش می دادیم.
یک تعداد نیرو داشتیم که اصلاً ثابت شده بودند. طرف می آمد ما او را ۴۵ روز اعزام می کردیم، بعد از اتمام ماموریت ده روز، پانزده روز بعد دوباره می آمد. ما نفر داشتیم که در
قرارگاه کربلا یا نجف یا حمزه پنج سال آن جا ماند مثلاً مکانیک بود. دیگر به عنوان نیروی آن
قرارگاه شده بود. می آمد یک ماه، بیست روز در شهر خود می ماند دوباره همین که متوجّه می شد که می خواهد
عملیات شود یا اتّفاقی بیفتد دوباره اعزام می شد و به متطقه می رفت. بعد هم واحد های خود ما، نیرو های کلیدی را آن جا شناسایی کرده بودند. به فرض مثلاً ماشین آلات یا تعمیرکار یا مثلاً واحد استحکامات به این طریق واحدهای مهندسی رزمی یک سری نیروهای زبده ی خود را داشتند. کمپرسی داران جزو تشکلهای مردمی بودند و قسمت عمده ای از اقدامات در حوزه مهندسی رزمی بر دوش آنان بود.
هیئت دولت تصویب کرده بود که کامیون دارها و کمپرسی ها در سال پانزده روز به صورت اجبار مخصوصاً کمپرسی ها از طریق جهاد اعزام شوند. ما این ها را ابلاغ کرده بودیم، در پلیس راه ها نماینده گذاشته بودیم. ما این ها را می گرفتیم و اعزام می کردیم. یک جفت لاستیک به آن ها می دادیم که آن هم پولش را خودمان نمی دادیم، حواله می دادیم می رفتند از کارخانجات می گرفتند و اگر یک اتّفاقی هم برای ماشین آن ها در این پانزده روز می افتاد هزینه ی بازسازی و تعمیرات را هم می دادیم.
قشر دیگری که برای اقدانات مهندسی در منطقه یا فعالیت های تحقیقات مهندسی در مراکز تحقیقاتی فعالیت مینمودند دانشجویان بودند. یک مصوبه دیگری هم دولت داشت که دانشجویان در دوره دانشجویی خود شش ماه باید می آمدند از طریق جهاد یا از طریق سپاه اعزام می شدند. این ها را ما بیشتر در چهار مرکز تحقیقاتی که داشتیم در تهران، در شیراز، اصفهان و تبریز، استفاده می کردیم. در کارهای تحقیقاتی با توجّه به تخصّصی که داشتند و رشته ای که داشتند این جا استفاده می کردیم. یک سری هم خوب به همان
قرارگاه ها می فرستادیم. به
قرارگاه های چهارگانه می فرستادیم. یک تعداد را هم در ستاد مرکزی پشتیبانی جنگ در خود استان ها استفاده می کردیم.
اعلام نیاز از
قرارگاه به ،ستاد مرکزی می آمد در ستاد ما کلیه کار
خانه ها ،وزارت
خانه ها و سازمان ها را تقسیم کرده بودیم. مثلاً صنایع ملی با صنایع سنگین ،بالفرض شهرداری یا جاهایی که نیرو خیز بودند تخصصی که بیشتر به درد جهاد می خوردند این ها را نفر می گذاشتیم به عنوان نماینده تام الاختیارجهاد. ما ،هم جذب امکانات را داشتیم هم جذب نیروی انسانی را داشتیم. . مثلاً صنایع ملی چیزی در حدود ۸۵ تا شرکت یا کار
خانه داشت در حدود ۸۰-۷۰ هزار نفر کارگر در تشکیلات کار
خانه کار می کردند و این ها یک سری هم امکانات تدارکاتی را داوطلبانه می خواستند در اختیار جهاد یا سپاه بگذارند. برای جذب کمک های مردمی ستادی بود مشترکاً بین ارتش سپاه و جهاد. منتها ارتش خودش را زیاد در گیر این مسائل نکرد. عمده جذب کمک های مردمی را سپاه و جهاد می کردند . باز سپاه چون بیشتردر کار نظامی بود خودش را درگیر نکرده بود و عمده جذب بیشتر گردن جهاد بود که نیروی خیلی عظیمی برای جذب اینها می خواست که هم نیروی انسانی وهم امکانات هدر نرود. به فرض خیلی کار
خانه ها پولی جمع کرده بودند یک مبلغ قابل توجهی هم بود نمی دانستند به کجا بدهند ، نیاز جبهه چیست. به فرض یک وسایلی می خریدند که به درد جنگ نمی خورد و این سوخت سرمایه بود. این بود که گفتیم ما که برای جذب ننیروهای تخصصی می رویم این امکانات را هم جذب کنیم . در کار
خانه ها که می رفتیم به خاطر ماهیت جهاد که بیشتر کارهای فنی ومهندسی بود بیشتر پرسنل راغب بودند که جذب جهاد بشوند تا سپاه . منتها ما یک تقسیم بندی کرده بودیم ، ما آنجا به صورت گزینشی برخورد می کردیم نیروهایی که تخصصی بودند درجه بندی می کردیم بر اساس اعلام نیازهایی که شده بود جذب جهاد می کردیم مابقی نیروهای ساده و نیروهایی که حالت رزمی داشتند می دادیم به سپاه . یک بخشی از جذب نیروهای مردمی را از طریق بسیج در مساجد هماهنگی می کردیم، ثبت نام می شدند و به ستاد مرکزی جهاد اعزام می شدند.
جذب و اعزام نیروهای مهندسی در سپاه نیز کم و بیش از همان قواعد جذب و اعزام نیرو در جهاد پیروی می کرد. با ورود بسیجی رزمنده به تیپ و لشکر و جذابیت و علاقه به رسته های مختلف رزمی یا مهندسی موجب انتفال نیرو از رسته ای به رسته دیگر می شد. بسیاری از رزمندگانی که بدون کوچکترین تخصص در مهندسی رزمی پای به این عرصه نهادند آخرالامر مبدل به جنگاورانی زبده در این مسیر شدند. بسیجیان گردان های مهندسی تخریب در سپاه بارزترین نمونه این امر است.
پس از انقلاب حضرت امام (رحمت الله علیه) با دیدگاه راهبردی بسیار عالی که در مسیر داشتند بسیج را مطرح کردند. بسیجی که بتواند هم نیازهای دفاعی و نیازهای عملیّاتی جنگ و نظام جنگ را بتواند کمک کنند و کار کند و همچنین جهاد سازندگی و نهادهای مختلفی را که ما الآن با آن برخورد داریم، تا بتوانند در همه ی ابعاد وارد شوند. تک تک این انسان ها چون برای رسیدن به مسیر الی الله و مسیر الهی که برای آن ها است بایستی یک میقات ها و مسیرهایی را طیّ نمایند. حضرت امام تک تک برای همه مسیرشان را ترسیم می نمود.
در بحث تخریب پس از جذب نیروها و اعزام به جبهه آموزش هایی در منطقه به ایشان داده می شد که در زیر از زبان یکی از بسیجیان تخریبچی می خوانیم:
پس از جذب از طریق بسیج ما را به اهواز بردند و فردای آن روز ما را به پادگانی در جادّه اهواز- ماهشهر بردند. آن زمان در آن جا پادگان آموزشی تخصّصی تخریب بود. بچّه های بسیج دیگری هم از یگان های مختلفی آن جا آمده بودند. ما از یگان های مختلف تقریباً حدود پنجاه، شصت نفر بودیم که شروع کردند و آموزش تخریب را در آن جا به ما یاد دادند. که اوّل بحث جنگ مین بود و مین شناسی بود و بعد معبر زدن و بعد موادّ منفجره، فتیله روشن کردن و همه ی این بحثهای تخصّصی تخریب اوّلیّه را در آن جا به ما آموزش دادند. بعد از این ، خشم شب گذاشتند و ما زمین و زمان را از ترس گاز می گرفتیم. چیزی که برای بچّه های تخریب خیلی ویژه بود این بود که انفجار اطراف بچّه های تخریب خیلی زیاد می زدند. علّت آن هم این بود که ترس ما بریزد که مثلاً در معبر داریم می رویم و دوتا خمپاره کنار ما زدند یا یک فوگاز منفجر شد نترسیم. این دو، سه شبی هم که برای ما مانور گذاشتند خیلی مانور وحشتناکی بود. انفجار و معبر و ، تیر بالای سر دوشیکا از این طرف و .
این خنثی سازی میدان مین واقعی، مقدّمه ای برای باز کردن معبر در شب عملیّات بود .این کار حدود دو تا سه ماه طول کشید. دیگر رزمندگان تخریب در میدان سر نوار می رفتند و می دانستند کجا مین است و دیگر سیخک نیاز نداشت و دو قدم رفته مین را بیرون می آوردند و این قدر حرفه ای شده بودند.
v مشارکت ادارات، سازمان ها و وزارت
خانه های درگیر جنگ
مشارکت سازمانها و وزارت
خانه ها در حوزه مهندسی را میتوان به دو دوره ی زمانی آغاز
دفاع مقدس که سازمان ها وادارات استان های مرزی درگیر در جنگ در آن مشارکت فعال داشتند و دوره تاسیس
قرارگاه صراط المستقیم تقسیم بندی کرد. در دوره نخست ادارات و سازمان های استان های مرزی به منظور انجام فعالیت های مهندسی به صورت منفرد امکاناتی را برای اجرای ماموریت محوله از وزارت
خانه یا سازمان های متبوع درخواست مینمودند. با تاسیس
قرارگاه صراط المستقیم و
قرارگاه خاتم الانبیا نیازهای مهندسی در هر ماموریت مشخص و امکانات و ماشین آلات مورد نیاز از کلیه سازمان ها و وزارت
خانه ها تجمیع و در اختیار یگان عمل کننده قرار می گرفت.
v استانداری خوزستان
استانداری خوزستان مانند سپاه، بسیج و ارتش، خود وارد صحنه دفاع از شهر اهواز شد و با جمع آوری نیروهای مردمی به مقابله با ارتش زرهی تا دندان مسلح عراق پرداخت. با سخنان استاندار خوزستان در سپاه اهواز برای ۵۰۰ تا ۶۰۰ نفر داوطلب بومی و غیربومی در تاریخ ۵ مهر ۵۹ پیشروی اتوبوسی شروع شد و نیروها با پیکان و وانت بار به سوی حمیدیه حرکت کردند و در جنگل گمبوعه با عراق روبرو و باعث عقب نشینی نیروهای عراقی از جنگل گمبوعه به دب حردان شدند. استانداری در این دوره در امر مهندسی، پیگیری مهندسی آب و نیروهای سازمان آب و برق خوزستان به صورت خود جوش دفاع آبی را بر عهده داشت. در این دوره آب، به عنوان مانع و پراکنده کننده نیروهای عراقی و نیز به عنوان جناح برای نیروهای ما در
عملیاتهای چریکی و ضربه زدن به نیروهای عراقی مؤثر بود.
معاونت عمرانی، دفتر فنی، فرمانداری ، شهرداری، بانک ماشین آلات و ادارات کل استان: گاز، نفت مناطق نفت خیز، پتروشیمی، صنایع، کشاورزی، راه و ترابری، سازمان آب برق، مخابرات، همگی در این درخدمت جنگ بودند.
v سازمان آب و برق خوزستان
با شروع جنگ، دفاع مظلومانه مردم و وارد آمدن خسارات شدید و گسترده بر بدنه اقتصادی کشور، و در کنار آن به تأسیسات آب و برق، مسئولیت سنگینی بر عهده وزارت نیرو به عنوان وزارت
خانه ای که نیازهای اساسی مردم را تأمین می کند، قرار گرفت. این وزارت
خانه نه تنها به شایستگی از پس این مهم برآمد، بلکه با تشکیل ستاد پشتیبانی جبهه و جنگ در زمینه های متعددی نظیر ساخت اردوگاه، ارسال کمکهای نقدی و غیر نقدی به جبهه های جنگ، اعزام گروه های مهندسی- رزمی و اعزام نیروی انسانی به جبهه ها، ارسال ماشین آلات و اجرای طرح های رزمی مهندسی، در دفاع از نظام اسلامی، به دیگر ارگان ها و مدافعان کشور یاری رسانده است.
شهید دکتر عباسپور اختیارات سازمان آب و برق خوزستان را به مدیر عامل آن داد که بتواند از امکانات سازمان در رابطه با مهندسی جنگ استفاده کند، با آوردن
شهید کلانتری و
شهید قندی، مصوبات لازم را از
شهید رجایی برای طرحهای مهندسی جنگ به دست آورد.
اولین سنگرهای ساخته شده، طبق دستور
شهید عباسپور وزیر نیرو به شرکت ساتکاب که زیر مجموعه وزارت نیرو بود و در ماهشهر کارگاه داشت است، اولین سنگرهای چند تکه بتنی ساخته و به اهواز حمل شد و در اختیار رزمندگان قرار گرفت.
v مشارکت گسترده سازمانها و وزارت
خانه ها در حوزه مهندسی رزمی
برای شرکت گسترده سازمان ها و وزارت
خانه ها در
دفاع مقدس و استفاده بهینه از امکانات، ،تجهیزات و نیروی انسانی متخصص و تمرکز فعالیت های مهندسی اقداماتی صورت گرفت از جمله تاسیس
قرارگاه صراط المستقیم و
قرارگاه مهندسی خاتم الانبیاء (ص) و
مدتی پس از جنگ، با توجه به لزوم شرکت گسترده تر دولت در جنگ، هیات دولت به منظور پشتیبانی فعال تر از جنگ، طبق مصوبه ای، وزارت سپاه را مامور تأسیس
قرارگاهی بنام صراط الستقیم کرد تا از توان وزارت
خانه ها درامر جنگ به نحو مطلوب تری استفاده کند. مسئولیت این
قرارگاه با حکم وزیر وقت سپاه (محسن رفیق دوست)، به
شهید صفوی محول گردید.
قرارگاه صراط المستقیم تمام پروژه های مهندسی وزارت
خانه های مختلف را زیر پوشش خود قرار داد و علاوه بر پشتیبانی آنها نسبت به حسن اجرای پروژه های فوق نیز نظارت فنی می کرد . پس از تأسیس
قرارگاه خاتم الانبیاء،
قرارگاه صراط زیر نظر این
قرارگاه انجام وظیفه می نمود.
v تاسیس
قرارگاه مهندسی خاتم الانبیاء (ص)
قرارگاه مهندسی خاتم الانبیاء در سال ۱۳۶۳ تشکیل شد و پس از آن، ارتش، سپاه، جهاد، وزارت دفاع و سایر وزارت
خانه ها، همچون نیرو، راه، کشاورزی، مسکن، مخابرات، نفت، صنایع و معادن و مراکز جهاد دانشگاهی در دانشگاه ها به صورت متمرکز فعالیت های مهندسی را زیر نظر
قرارگاه مهندسی انجام می دادند. یگان های مهندسی سپاه براثر نیاز
عملیاتی و نیاز منطقه یگان های خود را مانند یگان پل، یگان راه و یگان استحکامات گسترش می دادند. این گسترش باتوجه به شرایط مکانی و زمانی متغیر بود و یگان های مهندسی سپاه تبدیل به لشگرهای مهندسی سپاه شد و علاوه بر همکاری با
قرارگاه مهندسی خاتم الانبیاء، همچنان به وظایف خود در
عملیات نیز ادامه می دادند. جهاد نیز با
قرارگاه های مختلف مانند کربلا، نجف، حمزه و نوح در اختیار
قرارگاه بودند. سازمان های تخریب، چه در لشگرهای مهندسی سپاه و چه در
قرارگاههای
عملیاتی کربلا و نجف و نوح مستقلا کار بازکردن معابر را برعهده داشتند.
تقریبا از شروع
عملیات جاده ی سیدال
شهدا ما رسیدیم به اینکه یک یگان مهندسی برای آماده کردن مناطق
عملیات نیاز هست. که پایه ی
قرارگاه مهندسی خاتم الانبیا گذاشته شد و دیگر جهاد و نیروهای ارتش ارتش که کمتر توانست در این کار مشارکت داشته باشد- ولی نیروهایی که از وزارت راه و ترابری و دولت می آمدند و کمک می کردند، اینها تقریبا متمرکز شدند در
قرارگاه مهندسی خاتم الانبیا.
قرارگاه صراط مال وزارت سپاه بود در آن موقع-
قرارگاه صراط هم آمد که
شهید محسن صفوی مسئول آن بود و فرمانده اش بود، آن هم آمد توی قالب
قرارگاه خاتم الانبیاء (ص) یعنی کل نیروهای دولت و نیروهای غیر لشگری متمرکز شدند در
قرارگاه مهندسی خاتم الانبیا که طرح های آماده سازی مناطق
عملیات را شروع کردند.
قرارگاه خاتم در منطقه تصمیم گیرنده بود. نیازهای خود را برای هیئت دولت می آورد. هیئت دولت تصویب می کرد و تقسیم می کرد بین وزارت
خانه ها که این امکانات را آماده کنید. به عنوان مثال شما همین پل خیبر را نگاه کنید، از شش ماه قبل به جهاد مأموریت دادند که ما چنین وسایلی نیاز داریم. چون می خواهیم
عملیاتی بکنیم که آبی خاکی است چنین چیزی نیاز داریم. مهندس های جهاد آمدند یک چنین چیزی را طراحی کردند و نزدیک سه ماه تا چهار ماه طول کشید این ها ساخته شد و ساخت هر قطعه ی آن را هم به یک کار
خانه دادند. خود آن هم هزینه نمی کرد یعنی خود آن کار
خانه از دولت اعتبار می گرفت آهن می خرید و وسایل آن را می خرید، قطعات آن را آماده می کرد. هیچ کس هم نمی دانست که این برای چه کاری است. یکی فوم آن را می ساخت، یکی روکش آن را می ساخت، یکی پین های آن را می ساخت، خوب همه ی این ها جداگانه به منطقه رفت وبا موناژ انها پل خیبر نصب شد .
سخن پایانی
پس از پایان جنگ و شروع دوران بازسازی ، متاسفانه این ساختارهای پیشتیبانی از دفاع جمع اوری و بسیاری از اثار نیز از بین رفت. درحالیکه می توانست باقی بماند و نسبت به ثبت وقایع این اقدامات ارزشمند اقدام کرده و از تجربیات آن برای شرایط تهدیدات احتمالی اتی بهره گیری شود . در این شرایط که تهدیدات دشمنان و فشار تحریم و تهدید وجود دارد ، ضرورت دارد تا متناسب با شرایط فعالی واینده کشور تمهیدات لازم پیش بینی شود .